سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس به شخصی مسأله ای بیاموزد، مالکش می گردد . گفته شد : آیا وی را خرید و فروش هم می کند؟ فرمود : نه، بلکه امر و نهیش می کند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

روانکاوی گرگ های خاکستری

                                                                                     قاسم تاباک

فروید اساطیر را در پرتو رویا تعبیر می کند. می نویسد ”اساطیر، ته مانده های تغییر شکل یافته تخیلات و امیال اقوام و ملل، ...و رویاهای متمادی بشریت در دوران جوانی اند. اسطوره در تاریخ حیات بشریت یعنی از لحاظ تکوین و تسلسل تیره های حیوانی، مقام رویا در زندگانی فرد را دارد“ و معنای این سخن اینست که بررسی رویا، فهم بهتر اساطیر را ممکن می سازد و بی تردید رویا، اسطوره فرد آدمی است و آن را فقط در پرتو لیبیدوی شخصی او می توان تعبیر کرد، حال آنکه اسطوره رویای قوم و ملتی است که لیبیدوی جمعی روشنگر آن است. با اینهمه حقیقت این است که اولا گرچه نمادهای رویا و اسطوره مطلقاً عین همند، اما تحلیل رویا امکان می دهد که ریشه های لیبیدویی نمادهای جمعی را کشف کنیم، حال آنکه اسناد و مدارک قوم نگاران بیشتر آنها را می پوشاند و کمتر نمایان می سازد و ثانیاً اساطیر دقیقاً از همان قوانینی که حاکم بر رویاست تبعیت می کنند و همان آرزوهای زنا با محارم و اقارب و همان سائقه های پرخاشجویانه و تهاجم آمیزی را که در خواب نمودار می شود بیان می دارند.

یونگ برای تحلیل روانکاوی تشکیل حکومت نازی به روانشناسی توده ای پناه می برد مهمترین مسئله انسان روزگار نو پایداری در برابر وسوسه دست شستن از فردیت خود در جامعه ای توده ای و جلوگیری از پیدایش یک دولت فوق العاده متمرکز و سراپا قدرتمند است. چنین تحولی بدون درک پیوند تنگاتنگی که میان فرد و جامعه اش وجود دارد و به ویژه بدون شناخت اثرات ناخودآگاه بر سیاست ممکن نیست. تحولاتی که در طول نیمه ی نخست قرن حاضر در آلمان رخ داد به طرزی شکفت آور، کنش و واکنش های فشارهای تاریخی و روانی مختلفی را که یونگ از آن سخن گفته است به نمایش می گذارد.

این نیروها بر تمام اروپا اثر گذاشته بود، ولی در برخی کشورها به ویژه ایتالیا، اسپانیا، روسیه، آلمان به دلیل خاص محلی، نفوذ آنها نتایج بسیار دردناکی به بارآورد.

یونگ بر این باور است که نژادها، قبایل و ملت ها هم درست مانند افراد، روانشناسی خاص خود و نیز آسیب شناس روانی ویژه خود را دارند. روانشناسی خاص هر فرد، نژاد یا ملتی، حاصل تعامل میان تمایلات مورثی و شرایط محیطی است و اینها نیز به نوبه خود به وسیله تاریخ فرد و یا ملت تعیین می شوند که در گام بعدی همان تاریخ را می سازد.

بر این اساس یونگ در مقاله ای با عنوان ”ووتان“ که در سال 1936 نگاشت میان نیروهای فعال در آلمان و ویژگی های ووتان( یکی از خدایان باستانی قوم تویتون) مشابهت هایی می یابد. از دید او خدایان گوناگون در واقع نمودگار نیروهای روانی اساسی ، مظاهر عمده خود فرمان ولی نه کاملاً خودآگاه روانند.

ووتان به عنوان یکی از خدایان اصلی قوم تویتون تجلی برخی ویژگی های روان ژرمنی است. کهن الگوی نیرومندی است که طبع و تجربه خاص این نژاد را تجسم می بخشد و به نوبه خود به منش و رفتار آن شکل می دهد. ووتان خدای توفان و شوریدگی، آزاد کننده سوادها و شهوت و جنگ آوری است. خداوندگار لشکریان و رهبر جنگجویان خشمگین است. او انسان ها را در تسخیر خود در می آورد و آنان را مزاج می کند. او سیمای سودمند تری هم دارد چرا که خدای الهام شعر و خردمندی است. نشانه های مرموز جادویی را می شناسد و می تواند آنها را تعبیر کند و از سرنوشت انسان خبر دهد.

برای تشخیص شباهتی که میان ویژگی های آشفتگی زای ووتان و حالت روانی آلمانیها در طول حکومت نازی ها وجود داشته تیزبینی چندانی لازم نیست: شوریدگی، پویایی و بی قراری یونگ را در برآوردن نازی ها به عنوان نماد و گواه دیگری بر وجود و قدرتمندی کهن الگوها می داند.

کهن الگوها می توانند در گذر زمان تکامل یابند و دگرگونی پذیرند ولی در مورد ووتان، نخست به دلیل فشار مسیحیت که آن را یک روح پلید می دانست سپس به دلیل خردباوری عصر روشنگری که به سرکوب آن پرداخت ”او صرفاً ناپدید شد و برای بیش از یک هزار سال ناپدید ماند، بی نام و نشان و به طور غیر مستقیم کار خود را کرد او ”درنده موبور“ی بود که در زندان زیر زمینی خود پرسه می زد و هر آن آماده بود تا بیرون جهد و عواقب زیانباری پدید آورد.

یونگ در 1918 درباره ی بیدار شدن آن در سطح فردی و جمعی هشدار داده بود. او می نویسد کهن الگوها هم مانند بستر رودخانه ها هستند که وقتی آب رود در مسیر دیگری جریان یابد خشک می شود ولی هر چند آب رودخانه برای مدت طولانی تری در بستر اولیه خود جریان یافته باشد عمق بستر آن بیشتر خواهد بود و احتمال بیشتری دارد که دیر یا زود آب بار دیگر به مسیر قدیمی خود بازگردد. به همین ترتیب هنگامی که مسیحیت آرام آرام نفوذ خود را در جامعه و روان آلمانی از دست داد و وقتی وضعیت هایی پیش آمد که دیگر نمی شد با شیوه های پذیرفته شده سنتی با آنها برخورد کرد، این کهن الگو که مدتها به فراموشی سپرده شده بود از خواب بیدار شد و یک بار دیگر ووتان شروع به ”پرسه زدن روی زمین“ کرد. در واقع این احتمالاً تصادف محض نیست که یکی از شعارهای اولیه جنش نازی ”بیدار شو آلمان“ بود.

با توجه به نظرات یاد شده یونگ درباره تشکیل و به وجود آمدن حکومت نازی ، برآنیم تا ما نیز نگاهی به تشکیل حکومت ترکیه بعد از فروپاشی عثمانی ها داشته باشیم. با سرکار آمدن حکومت ترکیه، کم کم تصفیه حساب هائی با اقلیت های قومی ترکیه صورت گرفت به خصوص با ارمنی ها و کردها که تا به حال جان میلیون ها انسان را گرفته است. در سال 1915 قریب به یک میلیون ارمنی قتل عام شدند و حال اگر بخواهیم از دیدگاه کهن الگویی یونگ علل به وجودآمدن پان ترکیسم و به خصوص گرگهای خاکستری را بررسی کنیم به این نتیجه خواهیم رسید که ”شاهزاده خانمی بدست گروهی از راهزنان گرفتار شد گرگی به نجات او آمد و ازشاهزاده خانم ترکها به وجود آمدند و به خاطر داشتن معجونی از خصایص گرگ و انسان از سایر مردمان متمایز شدند. "

ترکها از زمانی که به استپ رسیدند و تا زمانی که بر اروپا غلبه کردند نماد گرگهای خاکستری را برای خود برگزیدند. ماهنامه گرگهای خاکستری (بورکورت) نوین 1948 شعار محوریش یعنی ”نژاد ترک برتر از همه نژادها“ را در عنوان اصلی خود جای داد. شعار دیگر گرگ های خاکستری“ همه چیز برای ترکان به گفته ترکان و به وسیله ترکان“ بود.

نشریه ارگنکون شماره 3 در 10 ژانویه 1939 جمله ای با این مضمون درج ساخت که ”نژاد ترک برتر از همه نژادهاست“ و همچنین شعری با این ترجمه اولین نژادی که بر اساس نژادپرستی به تشکیل دولت در جهان دست زد، ترک ها بودند! پس بدانید مؤسسان اولیه نژادپرستی و اجرا کنندگان آن پان ژرمن ها یا هیتلر نیستند، ترک ها هستند"

به دنبال حمله آلمان نازی به شوروی در ژوئن 1941 پان ترکیست ها به خود آمدند خواستار تشکیل کشور بزرگ ترک شدند با این عنوان ” ای اینونو، تاریخ تورا برای این روز بزرگ برگزیده است ما آمده ایم خون را در راه استقلال مقدس ترک بریزیم! تمامی جهان ترک منتظر اشاره توست."

از دیدگاه کهن الگویی و نمادگرایی ،ترک ها خود را به گرگ های خاکستری نسبت می دهند. گرگ در اساطیر همان خاصیت درندگی و طمعکاران دارد.

بر طبق نظریه یونگ که بازگشت کهن الگویی خدای ووتان را در روح جمعی حکومت نازی مورد بررسی قرار داد، درست در همان زمان بازگشت نماد گرگ های خاکستری در روح جمعی ملت ترک نمایان شد و شعار اصیل ترین نژاد را برای خود برگزیدند.

پس از جنگ جهانی دوم کشور آلمان و ترکیه بیش از دیگر کشورها در برابر روانشناسی توده ای آسیب پذیر بوده اند. این روانشناسی توده ای زاده شرایط تاریخی و عامیانه ای بود که در آغاز سده بیستم در اروپا وجود داشت.

بعد از فروپاشی دولت عثمانی که زمانی امپراتور جهان بود ترک ها احساس کهتری نمودند. احساس کهتری قطع نظر از ریشه آن معمولاً افراد را زودرنج می سازد و موجب تلاش های جبران خواهانه برای تحت تأثیر قرار دادن دیگران می شود. به همین ترتیب دلمشغولی های گرگ های خاکستری به تشکیل حکومت بزرگ ترک از اروپا گرفته تا شمال چین، اقتدار و برتری، تظاهر به انسان برتر و نژاد برتر بودن همه زاده ی احساس ریشه دار و تشدید شده ی کهتری بوده است.

هر چند این احساس کهتری در ترکیه مانند آلمان جهان مشمول نیست ولی برای اقلیت های ترکیه و به خصوص کردها و ارمنی ها خیلی ویرانگر و گران تمام شد به صورتی که حتی هویت ملتی به نام کرد را نادیده گرفته و به نام ترک های کوهی از آنها نام می برد و این احساس کهتری باعث پدیدار شدن دوباره و زایش گرگ های خاکستری شد.

منابع در آرشیو نشریه موجود می باشد


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط حسن 88/11/8:: 3:49 عصر     |     () نظر